خاطرات مامان و هلنا

هنگامی که هلنا ورزش می کنه ...

بالاخره هوای داراب هم سرد شد.حالا مشکل جدید من با هلنا خانم پوشیدن لباس کلفت و گرم زمستان هست که دائما"باید بدوم دنبالت و التماس کنم که لباس بپوش   ...

قصد دارم شیشه پستانک ازت بگیرم ولی فکر کنم خیلی راحت نباشه کارت به جایی رسیده که دوتا دوتا شیشه دست میگیری ویکیش به عنوان پستانک استفاده می کنی ...

چندتا عکس از خوابیدنت روی صندلی کامپیوتر گرفتن آی پد در دست میزارم ،عاشق آی پدی ،الان میدونی چطوری روشن میشه و چطوری بازی دلخواهت بیاری و شروع به بازی کنی. همیشه بین تو و مامان بزگ سر آی پدش دعواست: ...

اولین اعتیاد زندگی با موفقیت ترک کردی! امروز سه روزه که پستانک ترک کرده ای بهت تبریک میگم. عزیزم زندگی پر است از عادت های غلط که یه زمانی باید اونارو ترک کنی ولی بدان که همیشه می توان مثل امروز عادت های غلط را ترک کرد. آخرین پستانکت: جمعی از پستانک هایت که البته بعضی هایشان بی سرن(شاهکار خودته)   ...

هروقت تو اشپزخانه هستم گیر میدی بزارمت بالا، توسینک میشینی و آب بازی می کنی.امروز بابا می خواست انگور بشوره که گیر دادی من این کار بکنم بابا هم دوتا انگور اندازه خودت دادت:(لوست می کنه) هروقت دعوات می کنم زودتر از من انگشتت بهم نشون میدی ...

خیلی خوب وبا دقت تمام مربع های خانه سازی روی هم می چینی، به شکلای مختلفشون دقت می کنی هر دسته جدا از هم روی هم قرار میدی    خیلی دوس داری رو هرچی که از سطح زمین بالاتره بایستی! من همش می ترسم نخوری زمین ...

از14 ماهگی ساز زدن یاد گرفتی ،خیلی زیبا دم و بازدم داری و حالا کاملا میدانی که کجا صدای زیر داره کجا صدای بم داره. بعضی وقت ها هنگام ساز زدن می چرخی حالت رقص سماء ...

امروز انقدر بازی کردی که کلا یادت رفته بخوابی ،در هین بازی خوابت برد ...