هلناهلنا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات مامان و هلنا

قسمت اول خراب کاری

فکر کنم فایل خرابکاری باید حالا ، حالاها باز باشه، اگر یه روز یه خراب کاری نکنی اون روز شب نمی شود. اینجا داری با خمیردندان نقش و نگار میزنی اینجا هم کمدتت خط، خطی کردی و داری تو آینه شکلک در میاری: یه ضرب المثل داریم: که میگه موش تو سوراخ نمیره جارو به دمش می بنده: این هم مصداقش خودت رو تاب جا نمی شی عروسک هاتم میخای بزاری   با پرونده های بابا هم کار داری:!   ...
15 دی 1393

کار با کامپیوتر

اگر بیدار باشی نمی زاری من با کامپیوتر کار کنم اصلا همه چیز مختص شماست تا در منزل تشریف داری از قبیل تلوزیون ،موبایل،کامپیوتر ،لپ تاب و ای پد من نمیدونم اطاقت و اسباب بازیها برای کیه:   ...
17 آذر 1393

یک ساعت بازی

امروز یک ساعت دنبال مرغ ها تو حیاط می دویدی آلان کمین کردی که مرغ ها بیان بیرون: بعدش که در امدن دویدی دنبالشان: بعد که خوب اذیت مرغ ها کردی آمدی  داخل یه جرعه شیر بر بدن زدی به خواب رفتی ...
10 آذر 1393

زمستان93

هواسرد شده ولی هر روز صبح یکی از کارات اینه که حتما یکی ،دو ساعت در حیاط بازی کنی. این روزا هوا بارانیه و برای اینکه من ببرمت توحیاط میری کاپشنت و کلات میاری اسرار می کنی که سرت کنم و ببرمت توی حیاط. ...
3 آذر 1393