امروز۹/۳/۹۱ پدرت و من تصمیم گرفتیم یه تعطیلات تابستانی داشته باشیم من دوست دارم بریم مسافرت بابایی میگه بریم مالزی من میگم پول نداریم میگه قسطی میریم من میگم مگه میشه میگه کار نشد نداره!رفتیم شیراز از آژانس هوایی پارسیان دوتا بیلیط قسطی ماهیانه ۲۷۰۰۰۰تومان تا ۱۰ ماه خریدیم ۱۷ /۳/۹۱ پرواز داشتیم من از محیط کارم برای یک هفته مرخصی گرفتم بابایی هم از اداره مرخصی گرفت روز چهار شنبه ۱۶/۳/۹۱ رفتیم شیراز دلار خریدیم شبش ساعت ۱۱ شب پرواز داشتیم به سمت مالزی ۸ساعت پرواز طول می کشید از آنجا که گر نگه دار من آن است که میدانم شیشه را در بر سنگ نگه میدارد: خداوند مهربان تمام طی مسافرت نگه دار تو مسافر کوچولوی من بود من خبر نداشتم که هلنای عزیزم در ...